دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛ چالشها و چینشها
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از ابعاد سیاست خارجی تلاش و کوشش از پیش طراحیشده و سازمانیافته برای تأثیرگذاری بر برداشتها، ادراکات، افکار، انگارهها، ایدهآلها، ارزشها، ایستارها باورهای سایر ملتها از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی و شناخت درک واقعی از فرهنگهای دیگر بهمنظور تأمین و توسعه منافع ملی است.
به اعتقاد صاحبنظران این حوزه روابط فرهنگی قدمت چند هزارساله دارد؛ ولی میتوان گفت تاریخ دیپلماسی فرهنگی به سبک امروزی به سال ۱۹۴۹ میلادی و با اعزام ۱۴ رایزن فرهنگی توسط دولت فرانسه به نقاط مختلف دنیا، گره میخورد. پسازآن کشورهای متعددی تمایل پیدا کردند که وارد این عرصه شوند و دیپلماسی فرهنگی را در خدمت منافع ملی خود که امنیت و اقتصاد، رکنهای آن هستند، درآورند. بهتدریج جایگاه دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی کشورها ارتقا پیدا کرد و به رکن اول و حتی مبنای سیاست خارجی آنان مبدل شد. میتوان دیپلماسی عمومی را گفتوگوی دولتها با دولتها و دیپلماسی فرهنگی را ارتباط دولتها با ملتها و روابط فرهنگی را ارتباط ملتها با ملتها دانست. اصولاً در خدمت منافع ملی بودن، از مبناهایی است که میتوان برای دیپلماسی فرهنگی فرض کرد، مثل آمریکا؛ اما این موضوع بر تمامی کشورها صدق نمیکند؛ مانند فعالیت شوروی سابق که با دیپلماسی فرهنگی به دنبال تبلیغ ایدئولوژی سوسیالیستی و کمونیستی خود بود و یا عربستان که با فعالیتهای فرهنگیاش به دنبال معرفی کشور عربستان سعودی، به معرفی وهابیت میپردازد.
دیدگاهتان را بنویسید